به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان در هفدهمین جلسه از درس خارج فقه تراریختگی به نقد نظر مرحوم آیت الله مصطفی خمینی نسبت به استدلال بر عدم جواز تغییر ماخلق الله در منع اصلاح ژنتیک پرداخت و گفت: استناد به تغییر ماخلق الله در موضوعاتی مثل ریشتراشی، تراریختگی و مسائلی از این دست تخصیص اکثر را به همراه دارد که مستهجن و قبیح است.
وی در تبیین نظر یکی از ویژهدانها به نام دکتر مسعود شمسبخش، پیرامون سیاسی شدن بحث تراریختگی، عنوان داشت: دکتر شمس بخش، قائل است بحث تراریخته به یک مسئله سیاسی در کشور تبدیل شده و ضرر آن متوجّه مردم و جامعه علمی است که نمیتوانند از منافع تراریخته در کشور بهرهبرداری کنند، لذا مسئولان و تصمیمگیرندگان کشور باید کاری کنند که بحثها صرفاً توسط افراد متخصص و خارج از فضای سیاسی انجام گیرد و بار عمده این کار روی دوش علما است تاتصمیمگیرندگان.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم بیان داشت: مباحث علمی گاهی ذاتاً سیاسی هستند مثل بحث ولایت فقیه، بعضی از مباحث ذوجوانب هستند و جوانب مختلفی دارد و از یک حیث دینی و مذهبی و حیث دیگری سیاسی و اجتماعی هستند و این مباحث است که یک مقداری ابهام آفرین است و مشکلساز میشود.
وی بحث فقهی فروش نفت به کفار را به عنوان مثال برای سیاسی شدن فقه عنوان کرد و گفت: در فقه بحث میکنند که نفت را چگونه و به چه کسی بفروشیم؛ اگر فقهائی که مخالف دولت هستند این موضوع را عنوان درس خود قرار دهند به این نتیجه میرسند که فروش نفت به کشورهای اروپایی و غربی حرام است، ولی پشت پرده این فتوا تضعیف دولت و به چالش کشاندن محبوبیت دولت است.
حجت الاسلام والمسلمین غرویان اضافه کرد: به خاطر سیاسی شدن مباحث فقه، ضرورت دارد برای کشف پشت پرده فتاوای فقهی، آراء و اقوال فقهی تحت بررسی و تحلیل قرار بگیرند تا انگیزههای سیاسی از آراء فقهی تفکیک شوند.
وی بحث تراریخته را از مباحثی عنوان کرد که غرائض سیاسی در آنها دخیل است و در این رابطه خاطرنشان کرد: اگر این مسئله در گروهبندیهای سیاسی بیافتد تخصیص اعتبارات در پژوهش و تدریس و اختصاص هیئتهای علمی به آن تحت الشعاع قرار میگیرد که این پدیده، به هیچ عنوان پسندیده نیست.
خلاصه درس جلسه گذشتهحجت الاسلام والمسلمین غرویان در درس گذشته گفت: نکتهای که برای من مهم است رابطه تغیّر با فقه است؛ وظیفه فقه بیان احکام افعال مکلّفین است و هر فعلی از افعال مکلّفین مثل بیع، اجاره، نماز و روزه خود یک نوع تغییر است که تصرّفاتی را در حالات نفس یا دیگران به همراه دارد.وی در پایان بررسی بررسی ماهیّت «ماخلق الله» را یک امر ضروری در روند بحث دانست و گفت: تبیین ماهیت ماخلق الله نباید مغفول بماند و باید بررسی شود که از نظر ماهوی «ماخلق الله» چه مفهومی دارد و چه مرجعی صلاحیت تشخیص آن را دارد؟
در ادامه مشروح مباحث مطرح شده در این جلسه تقدیم خوانندگان محترم میشود:
بررسی جنبههای سیاسی مسئله تراریختگی
چند نکته باقی مانده که من در این جلسه به آنها اشاره میکنم. یکی این است که بحث تراریخته و یا اصلاح ژنتیک جنبههای سیاسی پیدا کرده و مخالف و موافق نظراتی که دادهاند بعضاً مواضع سیاسی در آنها دخیل بوده است و این بحثی است که باید مطرح شود.
مسائل دیگری هم ما داریم که گاهی این ابهام را پیدا میکند که نمیدانیم نظر موافق و مخالف علماء به لحاظ عقائد علمی اوست یا به لحاظ مواضع سیاسی؟
نظر دکتر مسعود شمسبخش پیرامون سیاسی شدن بحث تراریختگی
آقای دکتر مسعود شمسبخش عضو هیئت علمی گروه بیوتکنولوژی دانشگاه تربیت مدرّس و دارای دکترای میکروبشناسی از دانشگاه آدلایت استرالیا ایشان به این موضوع پرداخته است به عنوان یک کارشناس. من نظرشان را میخوانم و بعد نقدهایی را مطرح میکنیم.
از ایشان سؤال کردهاند که نظرتان در رابطه با بحث تراریخته چه هست؟ ایشان در جواب گفته است: «فکر می کنم موضوع تراریختی بحثی علمی است که قدری دچار انحراف شده و وارد مباحث سیاسی شده است و به جای اینکه در محافل علمی تخصصی بررسی شود، از آن خارج شده و بعضاً مستمسکی برای بعضی بحثهای خارج شده و بعضا سیاسی و درگیریها شده است. بنابراین تصور من این است که جای این بحث در کنگرههای علمی و مجامع علمی تخصصی است. البته موافقان و مخالفان زیادی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، دارد و گاهی از آن سوءاستفاده هم شده است. در ایران متأسفانه بحث قدری سیاسی شده است.»
از ایشان میپرسند که علت این انحراف چه بوده است؟ آیا این انحراف از موضوع، برای آینده کشور و جامعه مضر نیست؟ ایشان در جواب میگوید: «بسیار مضر است. مشکل جدی این است که از امکانات و تکنولوژیای که میتوانیم به شکل منطقی و درست از آن استفاده کنیم، به دلیل مشکلاتی که دارند، پرهیز کنیم و این ممکن است در فضای سیاسی به جامعه تحمیل شود؛ یعنی بدون اینکه بتوانیم با بررسیهای کارشناسی از مزایای این تکنولوژی استفاده کنیم، از مزایایش محروم بشویم یا اگر بهفرض این تکنولوژی مضر است، این محرومیت را با فشارهای سیاسی به جامعه اعمال کنیم و از آن به سود فضای سیاسی خود استفاده کنیم.
به نظر من مسئولان و تصمیمگیرندگان کشور باید کاری کنند که بحثها صرفاً توسط افراد متخصص و خارج از فضای سیاسی انجام گیرد. بار عمدة این کار روی دوش علما است تا تصمیمگیرندگان.»
تقسیمبندی مباحث علمی از حیث ارتباط آنها با سیاست
من این متن را از این حیث که ایشان بار این کار را بر دوش علماء گذاشته است این متن را از ایشان خواندم و میخواهم روشن کنم که کدام جنبه بحث بر روی دوش علماست؟ کدام علما؟ آیا علمای اهل سیاست منظور هستند یا علمای دور از سیاست.
چند نکته باید مدّ نظر قرار بگیرد، یکی این نکته که بعضی از مباحث ذاتاً سیاسی هستند مثل بحث ولایت فقیه که یک بحث فقهی و مذهبی و دینی و علمی و سیاسی است و اصلاً متن سیاست است؛ بعضی از مباحث ذوجوانب است و جوانب مختلفی دارد، از یک حیث دینی و مذهبی است و از یک حیث اجتماعی است و از یک حیث سیاسی و این مباحث است که یک مقداری ابهام آفرین است و مشکلساز میشود.
چگونگی دخالت انگیزههای سیاسی در مباحث فقهی
مثلاً فروش نفت مملکت برای اینکه با پولش برای مردم کار شود، این یک بحث فقهی دارد که آیا حاکمیّت مجاز است ثروتهای زیرزمین را استخراج کند و پولش را خرج کند؟
یک بحث فقهی دارد که به چه کسی بفروشیم و با چه کشورهایی معامله کنیم و یک سری بحثهای سیاسی دارد که اگر یک دولتی فروش نفتش زیاد شود و بعد استفاده کند که دیپلماسی خارجی من چقدر قوی بود که من توانستم رابطه برقرار کنم با اینهمه کشور و آنها حاضر شدند از ما نفت بخرند، چون دولتها در سیاستهای خارجی مواضعشان متفاوت است.
کسی میگوید که ما با اروپا رابطهاما را قوی کنیم و کسی میگوید که نفت را به آمریکای جنوبی بفروشیم و از آنطرف اقتصاد هم به سیاست مربوط است، چون روابط اقتصادی متفرّع بر روابط سیاسی است، اول باید رابطه سیاسی خوب باشد تا وزراء بتوانند قرارداد ببندند و در بسیاری از موارد اقتصاد وابسته به سیاست است و در بسیاری از موارد هم سیاست وابسته به اقتصاد است و لذا ما هم سیاست اقتصادی داریم و هم اقتصادی سیاسی داریم و اینها بحثهای علمی است و دانش مخصوص خودش را میطلبد.
حالا در داخل کشور عدهای میگویند نفت بفروشیم و عدّهای میگویند که بنباید نفت بفروشیم، چون فروش نفت اگر بالا برود و دلار وارد کشور بشود، وضع مردم رضایت بیشتری از حکومت پیدا میکنند و اینها مخالف دولتاند و میگویند که نباید نفت مملکت به فروش رود و پشت فتوای فقهیاشان انگیزههای سیاسی وجود دارد، ولی روی صحنه میگویند که با اروپا نباید ارتباط برقرار کنیم و به کفّار نباید نفت بدهیم.
لزوم بررسی و تحلیل سیاسیِ آراء فقهی
پشت بحثهای فقهی همیشه باید انگیزههای سیاسی را هم بببیند، اینکه شخصی اشکال فقهی میکند به یکی از رفتارهای دولت ممکن است پشت این اشکال انگیزههای سیاسی دخیل باشد.
حال در بحث تراریخته هم همین مشکل پیش آمده و بسیاری از مسائل سیاسی هست و سیاسی شده و الآن که از این معضل جلوگیری هم نمیشود کرد و خیلی از مسائل صنیعاً در آنها دستهبندی سیاسی ایجاد میشود.
جناب آقای شمسبخش میگوید که مسائل علمی را باید در اختیار کارشناسان بدهیم و مشخص کنیم که این مسئله فی حدّ نفسه درست است از نظر علمی یا نه و در این جهتگیری فقط مصالح و منافع کشور را در نظر بگیریم و فارغ از گروهبندی سیاسی بحث کنیم.
پیامدهای سیاسی شدن مباحث فقهی
نکته دیگری که باید بیان شود تخصیص اعتبارات به مسئله تراریخته است. وقتی که یک بحث علمی در گروهبندی سیاسی میافتد قدرت دست هر گروهی که باشد تخصیصی اعتبارات را طوری تنظیم میکند که به نفع آن هدف سیاسی خودش تمام شود.
مثلاً بخش پژوهشها را بودجهاش را کم میگذارد و میگوید که لازم نیست پژوهشگران در این بحث تحقیق داشته باشند، امّا اگر این حرکت علمی و پژوهشی موافق اهداف سیاسیاش باشد حسابی پول خرج میکند و هیئت علمی میگذارد و مؤسسات تخصصی و علمی در آن زمینه تشکیل میدهد و کلّی سرمایه میگذارد که آن تحقیق به نتیجه برسد و بگوید که این ما بودیم که تحقیق کردیم و این پیشرفت علمی را در کشور به نتیجه رساندیم.
تبیین ماهیت «بیوتروریسم»
بیوتروریسم هم یک بحث دیگری است که جنبه سیاسی دارد و به بحث ما مربوط میشود. بیوتروریزم این است که برای ترور فیزیکی شخصیتهایی که سازمان های جاسوسی تشخیص دادند که این فرد را باید نابود کنند یا یک جمعیت را باید ضعیف کنند و از بین ببرند از تکنولوژی اصلاح ژنتیک و تراریخته استفاده میکنند و این را هم من دیدم که بعضی از آقایان مطرح کردهاند.
رابطه بیوتروریسم و تراریخته
از آقای شمسبخش پرسیده شده است که آیا ممکن است بعضی از کشورها بر علیه دشمنانشان، از این محصولات به عنوان سلاح بیولوژیک استفاده کنند؟
ایشان در جواب میگوید: «لزوم ندارد گیاه یا موجود تراریخته به این منظور استفاده شود؛ موجود غیرتراریخته را هم میشود بهعنوان سلاح استفاده کرد. اگر عامل یک بیماری به کشوری وارد شود، میتواند مردم را گرفتار کند. بیوتروریسم ابزاری است که دست خیلیها هست و ممکن است از این مواد بیولوژیکی برای اهداف تروریستی استفاده کنند. ربطی به اینکه تراریخته باشد یا نباشد، ندارد.»
البته من نظرم این است که ربط دارد و جواب ایشان هم یک مقداری سیاسی است و منحصر نیست تروریسم به این بحث تراریخته هم یک ابزاری است که میتواند مورد سوء استفاده قرار بگیرد، نسبت عام و خاصّ است و بیوتروریسم یک مصداقی از تروریسم است که دشمن میتواند از آن استفاده کند.
تبیین جهتگیری صحیح فقه در بحث تراریخته
حالا نکتهای که من به نظرم میآید این است که ما از موضع حوزه چه دیدگاهی را باید در بحث تراریخته انتخاب کنیم؟ این بحث تراریخته و امثال آن بحثهایی است که حوزه به آن نپرداخته و لازم است به آن پرداخته شود. مسیر تصمیمگیریهای دولت و مجلس باید با همین آراء فقهی روشن شود و علماء متأسفانه به بحثهای عبادات بیشتر پرداختهاند و به این مباحث توجّه ندارند.
رابطه آیه نفی سبیل با مبحث تراریخته
نکته دیگر رابطه بحث «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» است که این آیه در بحث تراریخته چه جایگاهی دارد؟ آیا میشود گفت، چون بحث تراریخته از کفّار به دست ما میرسد میشود گفت که به این جهت استفاده از تراریخته ممنوع است؟
اگر بخواهیم اینطور بحث کنیم که همه چیز حرام میشود، عینک و شیشه عینک و اصلاً کل زندگی را حرام میکند و ما اصلاً با این تفکّر حرام داریم نفس میکشیم.
لزوم همسویی علمی با کشورهای پیشرفته
ژاپنیها گفتهاند درست است که ما ارتش نداریم و آمریکا قدرت نظامی دارد، ولی ابرقدرت ما هستیم برای اینکه در اتاق دفتر رئیس جمهور آمریکا روی دستگاههای ارتباطیاش عبارت «ساخت ژاپن» درج شده است. ژاپنیها گفتهاند هیچ خانهای در کره زمین پیدا نمیکنید الا اینکه یک محصول ژاپنی در آنجا هست.
به هر حال وقتی وضعیّت این است ما هی بگوییم که اینها علمشان را از اهل بیت ما گرفتهاند و از اینگونه سخنها کاری از پیش نمیرود و ما هم باید به جرگه این مباحث علمی پیوند بخوریم.
من معتقدم در این مسائل باید تلاش کنیم فارغ از تعصّبات سیاسی سعی کنیم با انصاف قول مقتضی را قائل شویم، کاری که شیخ انصاری و امثال ایشان کردهاند که پس از نقل اقوال مختلف، منصفانه موضعگیری کردهاند.
پس ما باید اولّا در مسائل جدید موضوع شناسی دقیق داشته باشیم و نباید با صرف برخورد با یک موضوع جدید عجولانه حکم صادر کنیم؛ برخی در مسائل جدید به محض برخورد با یک موضوع جدید آنرا مصداق تسلط کفّار قلمداد کردهاند و گفتهاند مسائل اصلاح ژنتیک مصداق نفی سبیل است و نباید سراغ آن رفت.
به بعضی وقتی که آراء کانت و دکارت را گوشزد میکنیم، میگویند اینها نجساند و نباید در رابطه با آنها سخن گفت، این طرز تفکّر اشتباه است. صریح آیه قرآن است که میگوید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ» با توجه به اینکه الف. و لام در این آیه که بر سر کلمه قول درآمده است، الف. و لام جنس است شامل هر قول و تفکّری میشود و انسان باید قولها و تفکّرات را بررسی کند و سپس قول پسندیده را انتخاب کند.
به هر حال در بحث تراریخته باید فارغ از هرگونه جهتگیری سیاسی این قضیه بررسی شود. در این قضیه هیچ طرف آن یقینی نیست و کسی هم منکر ضررهای آن نیست لذا باید دقیق موضوعشناسی شود و همچنین از حیث حکمی نیز باید بر روی این مسائل عنایت بیشتری شود./905/422/ح